ژدون بیگانه با پسری آشنا می شود که برای تعطیلات به دیدار پدربزرگ و مادربزرگش آمده بود. پسر باید به بیگانه کمک کند تا به خانه بازگردد و ژدون به خانواده اش کمک می کند تا تمام مشکلات انباشته شده را حل کند.
دختر جوانی را دنبال میکند که تجربهای سخت را پشت سر میگذارد و سپس شروع به دیدن دوستان خیالی همه میکند که با بزرگ شدن دوستان واقعیشان پشت سر گذاشتهاند.
یک خواننده مبارز موسیقی کانتری پس از سالها گذراندن آخرین فرصت در جادهها به خانه بازمیگردد تا اشتباهات انجام شده را تصحیح کند و با عزیزانی که رها کرده بود دوباره متحد شود.